من به کتابخانه فیلمهایسکسیایرانی رفتم و یک نگهبان امنیتی بالغ شدم.

15:43
1717

یک نگهبان امنیتی که در پست خود در یک موسسه آموزشی نشسته بود، یک دختر جوان را که از پله ها بیرون آمده بود به نمایش گذاشت و هدف خود را متوقف کرد تا شغل دیگری، جالب و مفید را ارائه دهد. او او را از پشت گرفت و از مشاعره زیبای بزرگش بیرون زد، با یک دست دستش را به هم ریخت و دانش آموز دوم بین پاهای او صعود کرد و شروع به ماساژ دهانه باریک کرد که قبل از فیلمهایسکسیایرانی چشمان ما خیس شد و این واقعا تبدیل به یک مرد با تجربه شد. من شلوارهایم را برداشتم و شلوارهایم را به زانوهایم گذاشتم، سپس خروس بزرگم را بیرون آوردم و قبل از آنها گپ زدم و برای هر دو گونه به او دادم. او روی صندلی خود سرطان گذاشت و از پشت او دستش را گرفت. سپس او را به پاهای خود بلند کرد و با یک جارو برقی خود را به واژن ریخت. به صورت سوار، و سپس بین مشاعره و به خوبی به پایان رسید در دهان.